کد مطلب:234114 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:137

مناظره آن حضرت در برتری خاندان پیامبر بر سائر امت
هنگامی كه امام رضا (علیه السلام) در مجلس مأمون، كه گروهی از علماء عراق وخراسان در آن گرد آمده بودند، حضور یافت، مأمون گفت: مرا از معنی این آیه آگاه كنید: " آنگاه كتاب را به بندگانمان كه ایشان را برگزیدیم به ارث دادیم - تا آخر آیه. " دانشمندانی كه در مجلس حاضر بودند گفتند: مراد خداوند تمامی امت است. مأمون گفت: ای ابو الحسن چه می گوئی؟ امام فرمود: گفتار آنان را تصدیق نمی كنم، بلكه می گویم: مراد خداوند خاندان پیامبر است. مأمون گفت: چرا مراد تمامی امت نبوده وتنها خاندان پیامبر مراد باشند؟ امام فرمود: اگر تمامی امت مراد بودند، باید تمامی ایشان در بهشت باشند، زیرا خداوند می فرماید: " پس گروهی از ایشان به خود ستم نمودند، وگروهی میانه رو هستند، وبعضی با توفیق خداوند در خیرات پیشی می گیرند، واین فضل وبهره بزرگی است "، آنگاه تمامی ایشان را از اهل بهشت به شمار آورد وفرمود: " بهشتهای جاودانه كه در آن داخل می شوند "، پس وراثت تنها برای خاندان پیامبر است. آنگاه امام فرمود: ایشان كسانی هستند كه خداوند در قرآن ایشان را توصیف كرده وفرمود: " خداوند اراده كرده است كه از شما خاندان پیامبر زشتی وپلیدی را دور كرده وشما را پاك وپاكیزه گرداند "، وایشان كسانی هستند كه پیامبر می فرماید: من در میان شما دو چیز گرانبها، كتاب خدا و خاندانم را باقی می گذارم، آن دو از هم جدا نمی شوند تا در حوض كوثر بر من وارد شوند، بنگرید شما چگونه حق جانشینی مرا در مورد ایشان به عمل می آورید، به آنان چیزی را یاد ندهید كه از شما داناترند. دانشمندان گفتند: ای ابو الحسن! بگو عترت، خاندان پیامبرند یا غیر از آنان؟ امام فرمود: آنان خاندان پیامبرند. دانشمندان گفتند: از خود پیامبر نقل شده است كه فرمود: امت من خاندانم می باشند، واصحاب با خبر مستفیض كه قابل خدشه نیست نقل می كنند كه آل محمد امت او هستند. امام فرمود: بگوئید آیا صدقه بر خاندان پیامبر حرام است، گفتند: آری. فرمود: آیا بر امت او حرام است؟ گفتند: خیر، امام فرمود: این فرق بین خاندان پیامبر وامت او می باشد، وای بر شما در كدام راه طی طریق می كنید، " آیا از یاد خداوند روی گرداندید یا اسراف كار نیستید "، آیا نمی دانید كه ظاهرا مراد روایت افراد برگزیده می باشد، نه تمامی آنها.

گفتند: ای ابو الحسن به چه دلیل این سخن را گفتی؟ فرمود: از این آیه قرآن: " ما نوح وابراهیم را فرستاده وپیامبری وكتاب را در فرزندان ایشان قرار دادیم، گروهی هدایت یافته وگروهی از آنان فاسقند "، پس وراثت كتاب ونبوت در هدایت یافتگان است نه گروه فاسق، آیا نمی دانید نوح از پروردگارش تقاضا كرد وگفت: " پروردگارا پسرم از خاندان من است ووعده تو حق می باشد ". زیرا خداوند به او وعده داده بود كه او وخاندانش را نجات دهد، و خداوند فرمود: " او از خاندان تو نیست، او شخصی غیرصالح است، از آنچه بدان علم نداری سؤال نكن، من تو را پند می دهم كه از جاهلان نباشی ". مأمون گفت: آیا خداوند خاندان پیامبر را بر سائر مردم برتری داده است. امام فرمود: خداوند بزرگ خاندان پیامبر را در كتاب خود بر سائر مردم برتری داده است.

مأمون گفت: در كجای كتاب بدان اشاره شده است؟ امام فرمود: در این آیه: " خداوند آدم ونوح وخاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید فرزندانی كه بعضی از بعضی دیگر می باشند "، ودر آیه دیگر فرمود: " آیا مردم نسبت به آنچه به ایشان داده ایم حسد می ورزند، ما به خاندان ابراهیم كتاب وحكمت وسلطنت بزرگی را عطا كردیم ". آنگاه در ادامه این بحث سائر مؤمنان را مخاطب قرار داده وفرموده: " ای ایمان آورندگان، از خدا وپیامبر وصاحبان امر از میان خودتان پیروی كنید "، یعنی كسانی كه كتاب وحكمت به ایشان داده ایم ونسبت به آن مورد حسد قرار گرفته اند، بنابر این آیه: " آیا مردم نسبت به آنچه به ایشان داده ایم حسد می ورزند، ما به خاندان ابراهیم كتاب وحكمت وقدرت بزرگی عطا كردیم "، ومراد از قدرت وپادشاهی در اینجا اطاعت مردم از ایشان می باشد.

دانشمندان گفتند: آیا خداوند در كتابش برگزیدن را تفسیر كرده است؟ امام فرمود: خداوند برگزیدن ظاهری - ونه واقعی را - در دوازده جای قرآن تفسیر كرده است: اولین موضع این آیه است: " وخاندان نزدیك - وخویشان مخلص خود - را انذار كن "، اینگونه در قرائت ابی بن كعب بوده ودر مصحف عبد الله بن مسعود آمده است، هنگامی كه عثمان به زید بن ثابت دستور داد كه قرآن را جمع آوری كند، این آیه را پوشیده داشتند، واین منزلت بزرگ وارزش والا وشرافت برتر است، چرا كه خداوند مراد خود را تنها خاندان پیامبر به شمار آورده، این موضع اول بود. وآیه دوم در تفسیر برگزیدن در قرآن این آیه است: " خداوند می خواهد كه از شما خاندان پیامبر پلیدی را دور سازد وشما را پاك و پاكیزه نماید "، واین فضیلتی است كه هیچ معاند ومنكری آن را انكار نمی نماید، چرا كه بسیار روشن وآشكار است. وآیه سوم در موضعی است كه خداوند بندگان پاكش را از سائر مردم جدا نمود ودر آیه مباهله به پیامبر دستور داد: " - ای محمد - بگو فرزندانمان وفرزندانتان وزنانمان وزنانتان وخودتان وخودمان را خوانده، آنگاه مباهله انجام داده ولعنت الهی را بر كسانی قرار دهیم كه دروغ می گویند "، وپیامبر حضرت علی وحسن وحسین وفاطمه (علیهم السلام) را بیرون آورد وآنان را خویشان خود خواند، آیا می دانید معنای: خودمان و خودتان، چیست؟. دانشمندان گفتند: منظور شخص خودش است. امام فرمود: اشتباه كردید، منظور علی (علیه السلام) است، واز دلائلی كه به این امر حاكی است این گفتار پیامبر است كه فرمود: قبیله بنی ولیعه یا باید از حركتشان بازمانند یا فردی را به سوی ایشان می فرستم كه همچون خودم می باشد، ومراد علی (علیه السلام) بود. این ویژگی، خصوصیتی است كه كسی قبل از او بدان حائز نگردیده، وفضلی است كه هیچ كس در آن اختلاف نمی كند، وشرافتی است كه موجودی بر او پیشی نمی گیرد، چرا كه علی (علیه السلام) را همچون خود به شمار آورد، واین دلیل سوم بود. ودلیل چهارم، هنگامی كه پیامبر همه را از مسجد خارج ساخت، تنها خاندان پیامبر را از آن خارج ننمود، وعباس اشكال گرفت، وگفت: ای رسول خدا! علی (علیه السلام) را باقی گذارده وما را بیرون می كنی؟ فرمود: من او را باقی نگذارده وشما را اخراج ننمودم، ولكن خداوند شما را خارج ساخت واو را باقی گذارد، واین بیان این حدیث پیامبر است كه فرمود: " تو نسبت به من به منزله هارون از موسی هستی ". دانشمندان گفتند: این مطلب در كجای قرآن آمده است؟ امام فرمود: آیه ای از قرآن را برای شما در این زمینه می خوانم، گفتند: بخوان. فرمود: خداوند می فرماید: " به موسی وبرادرش وحی كردیم كه قوم خود را در مصر ساكن گردانید وخانه هایتان را قبله قرار دهید "، ودر این آیه منزلت هارون نسبت به موسی ونیز منزلت علی (علیه السلام) نسبت به پیامبر روشن می شود. وبا این همه دلیل، دیگری در سخن پیامبر وجود دارد كه فرمود: این مسجد برای شخص جنب وحائض حلال نمی باشد جز برای محمد و خاندان او.

دانشمندان گفتند: این شرح وبیان تنها در نزد شما خاندان پیامبر وجود دارد. امام فرمود: چه كسی این موارد را از ما انكار می كند، در حالیكه پیامبر (صلی الله علیه وآله) می فرماید: من شهر دانش بوده وعلی در آنست، هر كه قصد ورود به شهر علم را دارد از درب آن باید وارد شود، ودر آنچه از فضل وشرف ورتبه وبرگزیدن وپاكی، كه شرح وتوضیح دادیم، كسی جز معاند آنرا انكار نمی كند، وحمد وسپاس از آن خداست، واین مورد چهارم بود. واما مورد پنجم، سخن خداوند است كه می فرماید: " وحق خویشان را به آنها بده "، این خصوصیتی است كه خداوند ایشان را بدان تخصیص داد وبر امت ترجیحشان داد. هنگامی كه این آیه نازل شد، فرمود: فاطمه را بگوئید تا بیاید، او را خواندند، وفرمود: ای فاطمه، گفت: بلی ای پیامبر، فرمود: سرزمینی فقط با لشگركشی گرفته شده است، كه به من اختصاص دارد، وآن را به خاطر دستور خداوند برای تو قرار دادم، پس آن را برای خود وفرزندانت قرار ده، واین مورد پنجم بود. واما مورد ششم، این سخن خداوند است كه می فرماید: " بگو در مقابل كارهایم از شما پاداش نمی خواهم جز دوستی خاندانم "، واین خصوصیتی است كه از میان پیامبران تنها به پیامبر اسلام اختصاص یافت، و تنها خاندانش بدان منظور گردیده اند. چرا كه خداوند آنگاه كه از نوح حكایت می كند می فرماید: " از شما مالی را نمی خواهم، پاداش من با خداست، ومن ایمان آورندگان را از خود دور نمی سازم، آنان پروردگارشان را ملاقات می كنند، لكن من شما را گروهی نادان می پندارم "، واز هود اینگونه حكایت كرده: "... بر كارهایم پاداش نمی خواهم، پاداش من با كسی است كه مرا خلق كرده، آیا تدبر نمی كنید ". وبه پیامبر خود فرمود: " بگو پاداشی بر كارهایم نمی خواهم جز دوستی خاندانم "، وخداوند دوستی ایشان را واجب نساخت، مگر این كه می دانست ایشان هرگز از دین مرتد نشده وگمراه نمی گردند. ودلیل دیگر این كه هر گاه فردی با كسی دوست باشد، اما در قلب او كینه ای از یكی از نزدیكان او باشد، قلبش تسلیم او نمی گردد، وخداوند می خواست كه در قلب پبامبر در مورد مؤمنان چیزی نبوده (وهمه دوستدار خاندان پیامبر باشند تا پیامبر نسبت به ایشان اندك بغضی نداشته باشند)، وبه این خاطر محبت خاندانش را واجب ساخت. پس هر كه این امر را انجام داده وپیامبر وخاندانش را دوست داشته باشد، پیامبر نمی تواند او را مبغوض دارد، و هر كه او را واگذارد واین امر را انجام نداده وخاندان پیامبر را مبغوض بشمارد، پس بر پیامبر است كه او را دشمن دارد، چرا كه یكی از واجبات الهی را ترك كرده است، وچه فضیلت وشرافتی بر این امر برتری دارد. وهنگامی كه این آیه بر پیامبر نازل شد: " بگو بر این كارها اجر و پاداش نمی خواهم جز محبت خاندانم را "، پیامبر در میان اصحابش برخاسته وحمد وثنای الهی گفته وفرمود: ای مردم خداوند چیزی را بر شما واجب ساخته آیا شما آن را انجام می دهید، كسی پاسخ نداد، روز بعد همین سخن را تكرار كرد، ولی كسی پاسخ نداد. روز سوم باز آن را بازگو نمود وفرمود: ای مردم خداوند چیزی را بر شما واجب ساخته آیا آن را انجام می دهید، ولی باز كسی پاسخی نداد، فرمود: ای مردم آن از مقوله طلا ونقره وخوردنی ونوشیدنی نیست، گفتند: آن چیست؟ این آیه را بر ایشان خواند، گفتند: این را می پذیریم، اما بیشتر آنان به آن عمل ننمودند. آنگاه امام فرمود: پدرم، از جدم، از پدرانش، از امام حسین (علیهم السلام) روایت كرده كه فرمود: مهاجرین وانصار نزد پیامبر جمع شده وگفتند: ای پیامبر تو در زمینه افرادی كه بر تو وارد می شوند مخارجی داری، واین اموال ماست كه همراه جانهایمان در اختیار توست، در مورد آنها آنگونه كه می خواهی عمل نما، بدون هیچ مشكلی آنچه می خواهی بده وآنچه می خواهی را برای خود نگاهدار. خداوند جبرئیل را بر ایشان نازل فرمود كه گفت: ای محمد بگو من در مورد رسالتم از شما پاداشی نمی خواهم جز محبت خاندانم را، بعد از من آنان را آزار ندهید، آنان خارج شدند، گروهی از ایشان گفتند: آنچه پیامبر را واداشت كه سخن ما را جامه عمل نپوشد آن بود كه ما را نسبت به خاندانش بعد از رحلتش ترغیب وتشویق گرداند، این تهمتی بود كه در آن مجلس زده شد كه سخن بسیار بزرگی است. وخداوند این آیه را نازل فرمود: " آیا می گویند او به دروغ چنین سخنی را گفته، بگو اگر تهمت زده باشم شما بر من توانائی چیزی را ندارید، او به آنچه شما در نظر دارید آگاهتر است، وبین ما وشما برای شهادت او كافی می باشد واو آمرزنده ومهربان است ". پیامبر نزد ایشان فرستاد وفرمود: آیا چیزی اتفاق افتاده؟ گفتند: ای پیامبر سوگند به خدا آری، بعضی از ما كلام بزرگی را بر زبان آورده اند كه ما آن را ناپسند می شماریم، پیامبر آیه را بر آنان خواند، كه بسیار گریستند، و خداوند این آیه را نازل كرد: " واو كسی است كه توبه بندگانش را می پذیرد واز خطاها می گذرد وآنچه انجام می دهید را می داند "، واین مورد ششم بود. واما مورد هفتم، خداوند می فرماید: " خداوند وفرشتگانش بر پیامبر درود می فرستند، ای ایمان آورندگان بر او سلام ودرود فرستید ". دشمنان می دانند هنگامی كه این آیه نازل شد گفته شد: ای پیامبر سلام بر تو را دانستیم چگونه بر تو درود فرستیم؟، فرمود: بگوئید: خداوندا بر محمد وخاندانش درود فرست همان گونه كه بر ابراهیم وخاندانش درود فرستادی، تو ستوده وبرتری، این مردم آیا بین شما در این زمینه اختلافی هست، گفتند: نه. مأمون گفت: این از مواردی است كه اختلافی در آن نبوده و بر آن همه اتفاق نظر دارند، آیا در مورد خاندان پیامبر روشن تر از این چیز دیگری را سراغ داری. امام فرمود: از این آیه مرا خبر دهید: " یس، سوگند به قرآن حكیم، تو از فرستاده شدگان هستی، وبر راه مستقیم قرار داری "، مراد از " یس " چیست؟ دانشمندان گفتند: یس، پیامبر است، وشكی در آن نیست. امام فرمود: خداوند به پیامبر وخاندانش در این مورد فضیلتی را عنایت كرد كه هیچ عاقلی را راه به كنه آن نمی باشد، چرا كه خداوند بر كسی جز پیامبران درود نفرستاده است. وفرموده: " سلام بر نوح در دو جهان "، وفرموده: " سلام بر ابراهیم "، وفرموده: " سلام بر موسی وهارون ". ونفرموده: سلام بر خاندان نوح، ونفرموده: سلام بر خاندان ابراهیم، ونفرموده: سلام بر خاندان موسی وهارون، ومی فرماید: " سلام بر خاندان یس "، یعنی خاندان پیامبر. مأمون گفت: دانستم كه در شما خاندان شرح این مطالب می باشد، و این مورد هفتم بود. واما مورد هشتم، خداوند می فرماید: " وبدانید آنچه بدست می آورید، خمس آن برای خدا ورسول وخاندان او می باشد "، وخداوند سهم خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله) را همراه سهم خود وسهم پیامبر قرار داد.

واین نقطه جدایی بین خاندان وامت است، چرا كه خداوند آنان را در جایگاهی ومردم را در جایگاهی دیگر قرار داد، وبرای آنان به چیزی خشنود گردید كه برای خود پسندید ودر این زمینه ایشان را برگزید، ابتدا نام خود را آورد وسپس نام پیامبر وخاندان او را ذكر فرمود، در آنچه از غنایم وسائر بهره های مادی كه خداوند برای خود پسندید برای ایشان نیز منظور داشت وفرمود: " وبدانید كه هر چه بدست می آورید خمس آن برای خدا وپیامبر وخاندان او است، واین تأكیدی محكم وامری است جاودانه كه تا روز قیامت برای ایشان باقی می ماند، در كتاب خداوند كه " باطل در پیشاپیش ودر پشت سر او قرار نداشته واز جانب خداوند حكیم وپسندیده نازل شده است ". واما سخن خداوند: " ویتیمها ونیازمندان "، یتیم هنگامی كه از یتیمی خارج شد بهره ای به او نمی رسد ونصیبی از خمس ندارد، و هم چنین نیازمند هنگامی كه احتیاجش بر طرف شد نصیب وبهره ای در غنائم ندارد، ومجاز نیست كه از آن چیزی را دریافت كند، اما سهم خاندان پیامبر تا روز قیامت برای نیازمند وبی نیاز برقرار است، چرا كه كسی از خدا ورسول او بی نیازتر نیست، وبا این همه برای خود وپیامبرش سهمهائی قرار داد، و آنچه برای خود وپیامبرش خشنود گشت برای آنان نیز مقرر داشت.

و هم چنین در غنائم هر چه برای خود وپیامبرش قرار داد برای آنان نیز مقرر داشت، وابتدا نام خود وسپس نام پیامبرش وآنگاه نام ایشان را ذكر كرد، وسهم ایشان را قرین سهم خود وپیامبرش نمود. و همین گونه در اطاعت، خداوند می فرماید: " ای ایمان آورندگان خداوند وپیامبر وصاحبان امر از خودتان را اطاعت كنید "، ابتدا نام خود، سپس پیامبرش آنگاه اهل بیت او را ذكر كرد. و هم چنین در آیه ولایت: " بدرستی كه سرپرست شما خداست و رسول او وآنانیكه ایمان آورده اند "، وولایتشان را همراه اطاعت پیامبر و قرین طاعت خود قرار داد، همچنانكه سهم خود وپیامبرش را قرین سهم ایشان در غنائم جنگی وسائر بهره های مادی قرار داد، پس خداوند را سپاس كه چه مقدار نعمتش بر این خاندان زیاد است. هنگامی كه داستان صدقه پیش آمد، خود وپیامبر وخاندان او را از آن منزه دانست، وفرمود: " صدقات برای فقراء ونیازمندان وكارمندان آن وبرای تألیف قلوب غیر مسلمانان وبرای آزاد كردن بندگان وبدهكاران ومصرف در راه خدا، ودر راه ماندگان می باشد وامری است واجب از جانب خداوند ". آیا می یابی كه در این مورد برای خود یا رسولش یا خاندان پیامبر سهمی را قرار داده است، هنگامی كه خداوند ایشان را از صدقه منزه داشت، خود وپیامبرش را نیز منزه دانست، بلكه آن را بر ایشان حرام نمود، زیرا صدقه بر پیامبر وخاندانش حرام است، وآن همانند چركهای دستهای مردم است، وبرای آنان حلال نمی باشد، زیرا ایشان از هر زشتی وپلیدی پاك گردانیده شده اند، و هنگامی كه ایشان را پاك گرداند و آنان را برگزید، برای ایشان خشنود شد به آنچه برای خود خشنود گشته، وبرای ایشان ناپسند شمرد آنچه برای خود ناپسند شمرده است. واما مورد نهم، ما اهل ذكری هستیم كه خداوند در قرآن می فرماید: " از اهل ذكر سؤال كنید اگر نمی دانید ". دانشمندان گفتند: مقصود آیه یهود ونصاری هستند. امام فرمود: آیا این مطلب درست است، پس در این حالت ما را به دین خود می خوانند وگویند: آن از دین اسلام برتر است.

مأمون گفت: آیا در این زمینه گفتاری داری كه مخالف گفتار دانشمندان باشد؟ فرمود: آری، ذكر، پیامبر خدا وما اهل ذكر هستیم، واین مطلب را خداوند در قرآن كریم در سوره طلاق اینگونه تبیین كرده وگوید: " ای خردمندان كه ایمان آورده اید تقوای الهی پیشه سازید، خداوند ذكر فرستاد شده ای را نزد شما فرستاد كه آیات روشن خداوند را بر شما می خواند "، پس ذكر پیامبر وما اهل او هستیم، واین مورد نهم بود. اما مورد دهم، این سخن خداوند در سوره تحریم است كه می فرماید: " مادرانتان ودخترانتان وخواهرانتان بر شما حرام می باشد - تا آخر آیه "، به من بگوئید آیا درست است كه دخترم یا دختر دخترم یا نوادگان من را، اگر پیامبر زنده بود تزویج نماید؟ گفتند: نه. فرمود: به من بگوئید آیا درست است كه پیامبر با یكی از دختران شما ازدواج كند؟ گفتند: آری. فرمود: واین مطلب روشن می كند كه ما از خاندان پیامبر بوده وشما از خاندان او نیستید، واگر شما از خاندان او بودید دخترانتان بر او حرام بود، همچنانكه دختران من بر او حرام است، زیرا ما از خاندان او وشما از امت او هستید، واین فرق بین خاندان وامت است، زیرا خاندان از او و امت هر گاه از خاندان نباشد از او نیست، واین مورد دهم است. واما مورد یازدهم، این گفتار خداوند در سوره مؤمن است كه از قول یك شخص اینگونه نقل می كند: " مرد مؤمنی از خاندان فرعون كه ایمانش را پوشیده می داشت گفت: آیا مردی را می كشید كه می گوید پروردگارم خداوند است، ودر حالیكه همراه دلائل روشن از جانب او آمده است - تا آخر آیه "، واو پسر دایی فرعون است واز اینرو او را به فرعون نسبت داده است، اما در دین او را منسوب به فرعون نكرده است. و هم چنین ما به خاندان پیامبر اختصاص یافته ایم، زیرا از او به دنیا آمده ایم، ودین خدا را گسترانده ایم، واین فرق بین خاندان وامت است، و این مورد یازدهم می باشد. واما مورد دوازدهم، این گفتار خداوند است: " خاندانت را امر به نماز كن وبر آن صبر نما "، وما را به این خصوصیت امتیاز بخشید، زیرا با این كه امر به نماز را فرموده بود باز نسبت به آن به ما امر كرده است، وتنها ما را دوباره امر نمود، وپیامبر بعد از نزول این آیه در مدت نه ماه هر روز در هنگام نماز كنار خانه حضرت علی وفاطمه (علیهما السلام) آمده ومی فرمود: خداوند شما را رحمت كند هنگام نماز است، وخداوند هیچ یك از فرزندان پیامبران را به این كرامتی كه ما را به آن گرامی داشت، گرامی ننموده است، واز بین خاندان پیامبران ما را به این امتیاز اختصاص داده است. واین فرق بین خاندان پیامبر وامت است، وسپاس خدای را سزاست ودرود خدا بر محمد پیامبرش.